شانتال جون

Match the following

• دیروز داشتَم ماشینَم رو می شُستَم

• فَردا نِمی تونی زود بیدار شی

• میشِه بَرام

• تا بِتونَم یه روز برم ایران

• اَگِه اِمشَب دیر بِخوابی

• که بارون گرفت

• مَن فارسی یاد می گیرَم

• کِه دارِه فارسی یاد می گیرِه

• شانتال تقریبا شیش ماهِه که

• چایی بیاری؟

Match the following

• وَقتی مریض بودَم

• غَذاهای خِیلی خوشمَرِه دُرُست کُنَم

• دیروز دوستَم روز

• داشتَم می رَقصیدَم

• دوست دارَم بَرات

• تویِ کِتابخونِه دیدَم

• شانتال وَ امیر هر روز

• با هَم دوش می گیرَن

• دیشَب تا ساعَت یازدَه

• شانتال هَر روز بَرام سوپ دُرُست می کَرد

Match the following

• داشتَم می خوابیدَم که

• تا ساعَتِ پَنج سَرِکار بودَم

• شانتال هَفتِه ای یِک بار

• تا سَرما نَخوری

• دیروز از ساعَتِ هَشت

• وًقتِتون رو بِگیرَم؟

• بِهتَرِه لِباسِ گَرم بپوشی

• لِباس هاش رو اُتو می کُنِه

• می تونَم چَند لَحظِه

• دوستَم بِهِم زَنگ زَد

Reorder the following

• دُختَرِ خوبی

• تا بَرات

• بَستَنی قیفی

• بِخَرَم

• باش

Reorder the following

• تا

• مَن

• وَرزِش می کُنَم

• سالِم

• بِمونَم

دوست دارَم ​هَمیشِه ​ (a)   بِپوشَم

• کَفشِ پاشنِه بُلَند
• غَذا
• مِسواک
• قَهوِه

شانتال بایَد بَرایِ امیر ​ (a)   خوشمَزِِه ​ (b)   . ء

• غَذاهای
• بِپَزِه
• کِتاب
• می خورَم
• می پَزَم

شایَد این ​ (a)   غَذای ایرانی ​ (b)   ء

• رِستوران
• داشتِه باشِه
• شانتال
• دارِه